ای کاش...

ساخت وبلاگ
این روزا بیشتر از هر روز دیگه ای حاله خودم را نمیدونم....حالا میفهمم که همش دنباله غمم فردا میخوام برم مدرسه فیلا...به فکر رفت و آمدممم خیلی سخته ... -_-مدرسه ترانه زودتر از  من تعطیل میشه و مدرسه من دیرتر...مثل همیشه مشکلاتی دارم با بابام ولی خب...الان رنگ امیزی کردم... فصل8رمان تقاص هستم...عشق خیلی سختی بین داریوش و رزا هست و مانع های بینشون داره داریوش و رزا رو از بین میبره...فصل آخرم...سرنوشت معلوم میشه...ای کاش همه چی زود معلوم شه البته تو زندگی خودم...ناشکری نمیکنم... ولی خدا خیلی تا اینجا کمکون کرده-_- فعلا شرایطش رو ندارم بیشتر  بنویسم ولی الان میفهمم که ای کاش ذهنم مثل خیلی دیگه از بچه ها پاک و  خالی و سالم و آزاد از فکرهای چرت و مزخرفی بود که من زودتر از سنم فهمیدم...ای کاش کنجکاوی نمیکردم... ای کاش نمیفهمیدم... ای کاش درست میشدم ...ای کاش.... ای کاش...

بوف کور ...
ما را در سایت بوف کور دنبال می کنید

برچسب : ای کاش,ای کاش با تو میموندم,ای کاش آب بودم,ای کاش آدمی وطنش را,ای کاش می شد,ای کاش بودی,ای کاش فرصتی بود,ای کاش از احلام,ای کاش بمیرم,ای کاش نبود تو دنیا, نویسنده : bbooffkkoorra بازدید : 56 تاريخ : يکشنبه 21 شهريور 1395 ساعت: 10:02