نوشتن

ساخت وبلاگ
نوشتن

یکشنبه یکم اسفند ۱۳۹۵ ★16:9│

اینکه هیچ وقت تحت هیچ شرایطی دست از ادعا و نوشتن هایم نکشیدم برایم جالب است به راستی نمی دانم چرا دارم همش ادعاهایم را توی سرم می زنم !!! و یا تکرار میکنم قطعا خسته کننده است اما برایم مهم نیست چون افکار خودم را هرچه باشد دوست دارم و می پرستم اگرچه باید دستی بر سر و رویشان بکشم و از این کهنه بازار مرگ خلاصشان کنم .

بعضی وقت ها به راستی از حرف هایم و کارهایم خسته میشوم و مخصوصا از فکر هایم و بیشتر از سبک نوشتنی که نمی دانم مدیون چه کسی و چه چیزی هستم و شاید این سبک نیست و یک توهم از یک خواسته است شاید صاحب سبکی نباشم و اما این را می دانم پیوری کردن از هیچ سبکی را بلد نیستم و این حیوان و این دختر سرکش در وجودم با هیچ سبکی نمی سازد و اگر خودم چیزی بسازم که در آن راحتم شاید بتوان اسمش را سبک گذاشت اینکه بعضی وقتا از کارهای خودم عذاب وجدان میگیرم اخر دیوانگیست حداقل من اینطور فکر میکنم اینکه فردا قرار است دوباره به مدرسه بروم و با چیزهای جدیدی رو به رو شوم و همه ی اینها در لحظاتی دیوانگی تعبیر می شود یعنی برای همه ی ادم ها اینگونه است هرکسی هرجایی دیوانه می شود انگاه همه چیز در نظرش دیوانگی پدید می آید اینکه مجبورم بارها به خواهر کوچکم اخطار بدهم که ساکت باش تا اینکه این نوشته های چرت را چرت تر بنویسم عذاب است و خدا می داند که بعضی وقت ها چقدر از دست خودم و او ناراحت می شوم و می خواهم سرم را به دیوار بزنم ، وقتی روی یک مبل نشستم ، وقتی خوابیدم که البته بیشتر خوابیده رخ می دهد یک قعل و انفعالی مثل درست کردن یک تخم مرغ روی گار رخ می دهد که باعث میشود زرده کمتر سفت شود و بیشتر سفیده درست شود با حباب های پخته در اطراف و دور طلایی که معمولا به سفید می زند و به اصطلاخ هم تهدید دارد و هم ترد است و نه زرده اصلی ، به ذهنم می رسد که اصلا برایم مهم نیست که الان باید به اول جمله برگردید و مرور کنید چه گفتم و به پایان جمله ربط بدهید ، این ها اصلا برایم مهم نیست همچنین اینکه آن فکر های تخم مرغی را در جا و مکان خاصی بنویسم که فکر میکنم اگر منتظر ان جا و آن مکان خاص باشم هیچ وقت پیدا نمی شود چرا که هر لحظه دارم با کارهایم ، با فکر هایم ، با رفتارهایم لحظه های خاصی را می سازم که یکی از یکی زشت تر و پلید تر است و این نفرت نیست که در این نوشته هاست و فقط واقعیت است و فکر میکنم اگر نفرتی در وجود من بوده دراین نوشته های وارد نشده واگر شده می تواند با برداشت هایی دیگر خارج شود (احساس میکنم دارم سبکی را پیدا میکنم )

بعضی وقت ها خیلی بیشتر از هر وقت دیگه ای علاقه دارم تا سرم را به دیوار بکوبم و مخم را تاب بدهم تا اشتباهاتم درست شود و یا حداقل شکل ادمیزادی بسازم ، نمی دانم چرا نسبت به پسرها حالت دیگه ای دارم و به این ایمان اوردم که انسان نباید چیزهایی که زودتر از زمان خودش بفهمد و یا حداقل غرق در چیزی نشود و یا اگر شد ادعایی نکند ! ادعا به اینکه وارد نشده و هیچ چیزنمی داند و همه چیز خوب است و او از همه چیز پاک تر است و باز به خودش و به دیگران دروغ بگوید .

الان کلی کار دارم و اینکه بنشینم و کتاب بخوانم یعنی بخوابم و کتاب بخوانم را به همه چیز ترجیح می دهم اینکه سپس به حمام بروم و خودم را برای فردا اماده کنم هم جز کارهای امروزم هست اینکه باز کتابی را مرور کنم که فصل اولش را هیچ نفهمیدم چون بارها و بارها نامهای روسی در آن تکرار شده بود این عذاب اور بود ! ای کاش می توانستم نام هایی برای خودم بسازم و روی تمام آن اسم های روسی که مرا گیج می کند بگذارم که البته فکر خوبی است و ان علی میکنم ، چشم هایم به راستی تحریک شده بود انگار که میخواستم گریه کنم اما وقتی خوابیدم و بلند شدم این مشکل حل شده بود حداقل  یک شبانه روز شاید ، احتمالا برای کامپیوتر بود . این مشکل حل می شود . این به این معنا نیست که هر مشکلی حل می شود ، 

از اینکه خودم را ادم عاقل و یا دیوانه ، باادب یا بی پروا جلوه بدم اصلا لذت نمی برم و اصلا دلیلی برای لذت بردن نیست ! اصلا دوست ندارم هیچ صفتی داشته باشم ، بی صفتی ها در زبانی که دارم صفت است که من نمیخواهم آن را داشته باشم گفتم که دوست دارم زبان خود را بسازم که البته در زیر فشار درس هایم فعلا از من ساخته نیست اما حتما این کار را میکنم تا از این به بعد داستان هایم ، حرف هایم و یا هرچیز دیگری را به آن زبان بنویسم و خیالم راحت باشد که ترجمه ی آن برگرفته از هیچ چیز نیست و ماله کشوری نیست برای قومی نیست برای عده ای نیست و مردم هیچ فکری درباره اش ندارند و هیچ قصاوتی ندارند و اگر چیزی بخواهند بگویند اول و اخرش به خودم ختم می شود .

روز اخر تعطیلات یک هفته ای بین زمستان ، توضیح بیشتری در این بار نیست و ترجیح می دهد کمی بخوام و مطالعه کنم و البته سعی کن که موسیقی گوش ندهم : don't forget about me - cloves


بوف کور ...
ما را در سایت بوف کور دنبال می کنید

برچسب : نوشتن, نویسنده : bbooffkkoorra بازدید : 17 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 17:59