....

ساخت وبلاگ
....

دوشنبه سی ام اسفند ۱۳۹۵ ★3:17│

نمیدانم از کجا شروع کنم فقط و تنها می دانم که امشب اخرین سال 1395 است و فردا ساعت 13 و 58 دقیقه و 30 ثانیه وارد سال 1396 می شویم و من هم مثل همه ی ادم هایی که میخواهند وارد سال جدیدشان شوند حرف هایی برای خودم دارم که شاید به بهانه ی تنبلی و یا دست خط بد فارسی ام که چندماهی به طور خاص از آن استفاده نکردم تصمیم گرفتم تا این حرف ها را اینجا ثبت کنم حدا از اینکه در این وبلاگ خیلی حرف ها زده ام واین وبلاگ برای من خانه ی امنی شده تا حرف هایم را بزنم . دقیقا نمی دانم چند وقتی می شود تا این خانه امن را فراهم کردم و ساختم اما دوستش دارم . گرم و پذیراست و همه ی حرف هایم را با یک کلیک درخودش ذخیره میکند . شاید از اهنگ -تعجب نکن سیروان خسروی-حس خوبی گرفته ام که حالا آن را گوش میدهم شاید برای اخرین اهنگ های سال 1395 . برای مهم نیست شاید بتوانم تا ساعت تحویل سال بیدار بمانم حتی اگر مجبور باشم بنویسم و بنویسم و این اهنگ را بارها و بارها گوش دهم . یک جمع بندی از سال 95 میکنم و به یک فکر به سال اینده ... 

سال 95 مثل همه ی سال ها برای همه ی ادم ها مخصوصا برای من همه ی خاطرات رو رقم زد و هم خوب بود و هم بود اما... توی بدی هایی که خودم فکر میکنم کوچولو کوچولو حجم زیادی رو گرفتن همیشه حکمت و درسی بوده که بهش مدیونم ، اگر با مادرم یا پدرم دعوا کردم همیشه حکمتی داشته و چیزی یادگرفتم . اگر ترسیدم از چیزی یادگرفتم که دیگه سمت خطر نرم . یادگرفتم خیلی کارها برای امنیتم بکنم . امسال تغییر بزرگ زندگیم بودن توی یک قسمت دیگه ای از جهان با مردم دیگه بود ... با انسان هایی که نمیتونستن منو درک کن و خواسته های من رو جبران کنن اگر زبان بلد نبودم . یادگرفتم بجنگم برای اینکه زنده باشم . یاگرفتم تلاش کنم . یادگرفتم که وقتم طلاست... خودمو شناختم فهمیدم بعضی وقتا و یا میشه گفت اغلب وقت خودم را هدر میدم . 365 روز گذشت و من توی این روزها خیلی اتفاقات برام افتاده و خیلی چیزا یادگرفتم و فهمیدم و خیلی از عادت هامو ترک کردم به خیلی چیزها عادت کردم ... قطعا نمیشه همه شونو گفت . یاد و خاطر خوبیا همیشه توی ذهنم میمونه . اما اینجا میخواهم بدی ها و اشکالات رو یاداوری کنم و سعی کنم تا ترک شون کنم . کم کم داریم به ساعت های اخر سال 95 نزدیک می شیم سال خروس ...از احساس محبت میتونم بگم که ... امروز یادگرفتم اگر چیزی قسمتم باشه . بهم می رسه و هراتفاقی براش بیوفته بازم توی زندگیم برمیگرده . میدونم فکر و هورمون های بدن توی سن بلوغ جوری کار میکنه که باعث میشه به جنس مخالف گرایش پیدا کنی اما این اشتباه من که بهش بال و پر دادم بود و اگر علیرضا یا مثلا ارشیا قسمت زندگی من باشن ، خودشون هر اتفاقی براشون بیوفته توی زندگیم میان و من نیازی ندارم که بهشون فکر کنم . یادگرفتم که هرچیزی رو بهش فکر کنم به سمتم میاد و درسته که به چیزهای خیلی بدی فکر نمیکردم اما از فکر های پوچ و خیالبافی هم همچین راضی هم نبودم . پس سعی کردم به چیزی که میخوام یعنی موفقیت و پیروزی فکر کنم یعنی یکی از برنامه هام برای سال جدید اینه . میخوام تمام فکر های پوچ و بی سر و ته رو رد کنم . هدف زندگیم پیروزیه و موفقیته من تنها کسیم که میتونم بیل گیتس رو شکست بدم نه برای پول نه برای شهرت تنها وتنها برای مغز و فکر و قدرت . این تنها کاریه که من فقط میتونم انجام بدم و تنها منم و منم که این کار رو انجام میدم پس نمیخوام واسش دست از تلاش بکشم میخوام تا جایی که میتونم یادبگیرم و یک روز این من باشم که درباره یادگیری برنامه نویسی و مزایای کامپیوتر و یادگیریش به بچه ها پیشنهاد میدم ! پس چیزای اضافه رو حذف میکنم . از  گوش دادن زیاد به موسیقی و نگاه کردن به عکس یه مشت پسر با اهنگ پس زمینه و توهم زدن درباره اشون چی برای من در میاد !؟ چه افتخاری از اون نسیب من میشه ! اصلا نسیب بشه برای چند وقت یه ماه یه سال ده سال !؟ چند سال !؟ اون ادما بمیرن چه افتخار و قدرتی برای من میمونه !؟ من یه بار زندگی میکنم و یکی از بزرگترین تصمیمات زندگیم برای خودم که از امسال امیدوارم بتونم با موفقیت انجامش بدم اینه که همه چیز های اضافه رو حذف کنم و با تمام قدرت به زندگی و تلاش برای موفقیت بچسبم . از خدا میخوام کمکم کنه میخوام تلاش کنم و مسئولیتی که براش به دنیا اومدم رو انجام بدم میخوام تنهاکاری که تو دنیا فقط من میتونم انجام بدم رو با موفقیت به اتمام برسونم ... خدایا میدونم تلاش هیچ بنده ای رو بی برکت نمی گذاری اگر حرکت کنم برکت میدی پس کمکم کن ... بهم چشم قوی بده تا بتونم به کامپیوتر بیشتر نگاه کنم ، دست قوی بده تا بتونم کد تایپ کنم . فهم و شعور و عقل و درک بالا برای اینکه بتونم به پیچیدگی و به اسونی کد بنویسم و یادبگیرم . خدایا بهم توانایی درک مردم اطرافم رو بده خودت میدونی که تنها دلیلم برای موفقیت کمک به مردمیه که از خیلی چیزا محرومند و تنها چیزی که میخوام اینه که هیچ وقت بین هیچ کسی از هیچ کشور و هیچ قاره ای فاصله نباشه . خدایا کمکم کن توی سال جدید بتونم بیشتر و بیشتر یادبگیرم . ذهنم نیرومند باشه و توانایی درک مسائل رو داشته باشم . خدایا کمکم کن اراده امو قوی کنم . کمکم کن عادت های بدم رو درک کنم ! خدایا کمکم کن که کمک کنم به مردی که احتیاج دارند ! خدایا 365 روز دیگه پیش رومه 365 روز برای زندگی که اگر زنده باشم وظیفه امه که یک روزش رو برای تلاش و یادگیری از دست ندم . من مادر و پدری دارم که برای پیشرفتم از زندگی ارومشون توی ایران گذشتن و دست به مهاجرت زدن ، اونا از ارامششون گذشتن تا ما توی یک کشور دیگه پیشرفت کنیم . خدایا کمکم کن . دیگه نمیخوام لحظه لحظه زندگی مو از دست بدم . لحظه هایی که خیلی ها توی درد سپری میکنن خیلی ها توی غم خیلی ها توی تلخی ! خیلی ها توی شادی من میخوام لحظه هام رو توی تلاش و یادگیری بگذرونم . خدایا بهم مغزی بده که بتونم شبا بیشتر بیدار بمونم و بیشتر یادبگیرم . خدایا بهم توانایی منحرف کردن فکر از توهم های بیهوده رو بده . خدایا کمکم کن . من یه فرصت برای زندگی بیشتر ندارم و میخواهم تک تک لحظه هامو استفاده کنم و نمیخواهم از یک کدومشون ساده رد شدم . خدایا شکرت که بهم دست دادی تا بنویسم و میتونم حرف بزنم خدایا نمیدونم چه جوری تشکر کنم لالم . هرچی بگم کمه . خدایا شرکت که چشمام میبینه ! زبونم کار میکنه . یکی از مهره های کمرم اونور تر از اون یکی نیست خدایا شکرت که مادر و پدرم سالمن ! خواهرم سالمه ! پا دست چشم گوش دهن انگشت خدایا شکرت !! هرچی بگم کمه خیلی از بنده ها اینا رو ندارن من که دارم کمکم کن تا با استفاده از نعمت هات به بنده ها کمک کنم خدایا کمکم کن چشمام فقط خوبی ببینه و گوشام فقط خوبی بشنوه و دستام و پاهام و انگشتام فقط به سمت خوبی و پاکی و راستی بره . خدایا کمکم کن که دیگه دروغ نگم . خدایا کمکم که اراده قوی داشته باشم تا بتونم با کمکت به همه خواسته هام پیروز بشم . خدایا میدونم که هرچی تو بخوای همون میشه و اگر صلاح نباشه الان نه ولی بهترش رو میدی و یا نه توی هر کلامت حکمتی هست . خدایا میبینی همش میگم کمکم کن کمکم کن . من جز طلب کمک و شکر چیزی ندارم بگم ! خدایا این یه فرصت رو که بهم دادی برای زندگی کمکم کن با یاری خودت به خوبی انجام بدم . خدایا میخواهم یادگیرنده باشم و میخواهم تلاشگر باشم . خدایا پشتکار بهم بده تا بتونم به هدفم برسم . میخوام اراده قوی داشته باشم تا بتونم به عادت های بدم غلبه کنم . -دروغه مازیار فلاحی-گریه مازیار فلاحی-

دفتر روزانه امو هر روز می نویسم .... باید ببینم هر روز چیکار کردم ! تا دقت بیشتری توی زندگیم داشته باشم .

برنامه ریزی درس خوندن هفتگی مو انجام میدم

برنامه ریزی دو روز تعطیلی برای درس خوندن رو انجام میدم

برنامه ی درسی تابستون رو مینوسم

 برنامه ورزش و روزای ازادم رو می نویسم 

یه لیست از کتاب هایی که باید بخونم جدا میکنم 

یه لیست از چیزایی که باید یادبگیرم 

یه لیست از عادت هایی که باید ترک شون کنم یا باید خودمو عادت بدم

خدایا هرچی بود و نبود و توی دلم بود امیدوارم گفته باشم و ازم راصی باشی خدا . خدایا امیدوارم پدر و مادرم ازم راضی باشن خدایا منو ببخش اگر گناهی کردم اگر دلی شکستم و اگر بدی کردم خدایا کمک کن دله بنده ها از دستم پاک شه خدایا کمکم کن خوب باشم . خدایا کمکم کن ... میخوام عشق بورزیم... امسال نه مثل هرسال میخواهم واقعا عوض بشم خدایا نذار فکر کنم دارم مثل همیشه حرفی رو میزنم که خودم بهش عمل نمیکنم اصلا خدا بدون کمک تو میخوام بدونم خودم جرئت دارم پای حرفی که خودم به خودم میزنم وایسم !؟ خودم میتونم خودمو کنترل کنم !؟ خودم خودمو عادم کنم !؟ خودم به خواسته های احمقانه به فکر های پوچ به خیالبافی های احمقانه به عادت های احمقانه پایان بدم !؟ خودم جرئت دارم !؟ خدایا کمک کن تا به خودم کمک کنم بعد به دیگران . خودم رو بسازم و بعد دیگران خدایا کمکم کن تا اگر اونی نشدم که ایده اله حداقل اونی بشم که در مقایسه باهاش فرق چندانی نداره . یکی از اتفاق هایی که توی 95 افتاد و باعث شد خودمو بشناسم این بود که فرصت هایی پیش می اومد که مجبور می شدم برای انجام یه کاری برنامه ریزی کنم ویا یه کاری رو انجام ندم و یا اصلا یه کاری رو مجبور بودم انجام ندم ولی انجام میدادم به نوعی شیطون گولم میزد . یا اینکه مثلا به خودم قول میدادم یه برنامه ریزی میکردم کلا میرفت هوا . اینا هم خودمو شناسوند که من اراده ضعیفی دارم . نمیخوام امسال مثل سالای دیگه که البته نه اینجوری ولی خب حتی اگر می نمی نوشتم فکر میکردم میخواهم سال جدید چیکار کنم و تا دو ساعت بعد سال تحویل یادم میرفت یا از زیر در می رفتم باشه . میخوام واقعا تلاش کنم و هیچ چیزی جلو دارم نیست . اینو میدونم که خدا خودت کمکم میکنه اگر نیت خیری داشته باشم پس خدا کمکم کن که بتونم با تلاش و کوشش نیت خیرم رو عملی کنم . 

خدایا نمی دونم دقیقا چقدر دیگه مونده به تحویل سال ولی کمکم کن تا توی سال جدید بهتر از سال قبل باشم و بتونم تمام کمبود هامو جبران کنم . الانم بعد از ثبت این مطلب یه سر و سامونی به میزم میدم و دفتر روزانه امو برمیدارم می ذارم دم دست . یه فکر کوچولو و یه مرور به ادم هایی که توی این سال اومدن و رفتن . یه شکلات یه چیزی برای خوردن . یه صفحه کتاب و یک فایل صوتی که ظهر شروع به گوش دادن کردم از حرف های فلورانس اسکاول شین . شاید اگر رسیدم برنامه درسی هفتگی مو هم تنظیم کردم . و یه تمرکز کوچولو برای برنامه های فردا . 

سال نو مبارک ... سال نو تمام کسایی که سال نوشون با ماست مبارک مهم نیست کجای دنیا باشی حتی اگر اعتقادی نداشته باشی به سال نوی شمسی و ایرانی به نظرم بهترین فرصته که به خودت قول بدی درباره زندگی جدیدت شاید این به اصطلاح سال جدید و تغییر هایی که از سر عادت به خاطر مون میاد چیزای خوبی باشه برای اینده و موفقیت هامون . دیگه حرفی بیشتر از این نمونده و امیدوارم وقتی رفتم توی جام یا توی تختم یا وقتی داشتم کارامو انجام میدادم چیزی یادم نیوفته که ننوشته باشم و یا به نوعی دیگه چیزی رو از قلم ننخداته باشم . امشب شب خوبی بود خونه اقای محمد رضا شرفی بودیم. مثل همیشه خودشون و خانواده سه نفره گرمشون به همراه مادر اقای شرفی که حکم مادربزرگ بنده داشتن . یه شب خیلی خوب که باعث شد احسا تنهایی نکنم شب سال نو توی کشور جدید . خدایا شکرت واسه همه نعمت هات واسه همه ی کمک هایی که کردی و اگر صلاح باشه میکنی ... خدایا شکرت واسه همه چی...

سال نو مبارک

خداحافظ


بوف کور ...
ما را در سایت بوف کور دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bbooffkkoorra بازدید : 16 تاريخ : سه شنبه 24 مرداد 1396 ساعت: 17:59