تولدم مبارک

امروز تولدم بود ... یه سال بزرگ تر شدم . قرار نبود بیام توی این وبلاگ مطلب بذارم یعنی اصلا بهش فکر نکردم به اون دفتره فکر کرده بود که هیچ وقت توش چیزی نمی نویسم . حالت تهوه دارم ....حالت تهوه رو چه جوری مینویسن ؟ درست نوشتم ؟ نمیدونم ؟ دارم اهنگ جدید تیک تاک رو گوش میدم > نه دیگه نه > پروفایل ارشیا رو چک کردم ... بازم مثل همیشه عکس های سیاه و سفید و یا خیلی عکس های فلسفی ... اره همش همینه . ارشیا . همیشه همین بوده . تنها کسی که تو رویا هم دست از فلسفه و درس بر نمی داره . مثل اون دیگه نیست . اصلا شوخی نمیکنم ... تولد خوبی بود . بابا یه لپ تاب خرید برام و نهار هم خوب بود چند تا کاغذ واسه تبریک تولد روی دیوار اتاقم زده بودن . یکی توی اشپز خونه رو به روی میز و یکی زیر بالشم ! دستشون درد نکنه خیلی خوب بود . دیشبش میخواستم بعد مدرسه برم واسه خودم مک بگیرم و با یه کادو کوچولو ولی خب نرفتم . امروز روز اول مسئله هم هست ////. امروز نشنال تست ریدینگ و لیسنینگ دادم . جمعه اون دوتای دیگه رو دارم . هنوز نتونستم نامه به ایلون بدم ولی این کارو انجام میدم . مطمئنم . اتفاق خاصی نیوفتاده فقط خواست واسه روز تولدم بنویسم ... خیلی چیزای کوچیک بوده که می تونستم بنویسم ولی خب ... نمیدونم شاید حالم خوب نیست یا شاید الان یا هیچ وقت نخوام بنویسم و یادم نیاد . بدتر از همیشه توی رویاهامم ... همین ... شاید بزرگترین اتفاقی که افتاده و میوفته و میخواد بیوفته . اهنگ . کتاب . کامپیوتر . امروز زنگ زدن از ایران تولدم رو تبریک گفتن . مامان بزرگ و اقاجون . دایی وحید و خاله نسرین و مریم و زهرا . دستشون درد نکنه خیلی حس خوبی بود . واقعا دلم براشون تنگ شده . با اینکه اینجا خیلی بهتر از ایرانه و خیلی خوبه زندگی ولی خب دلم تنگ شده واسه اونجا . نه اینکه بخوام برگردم ها اصلا ! فقط دلم تنگ شده ... خیلی ... 

الان اهنگ . حسودیم میشه از زانیار . همین ... تولدم مبارک !